ژوزف گوبلز در تاریخ 29 اکتبر 1897 در شهر ریت (RHEYDT) که یکی از مناطق صنعتی جنوبی شهر مونشن گلادباخ بود در خانواده ای کاتولیک و از طبقه کارگر متولد شد. پدرش در یک کارخانه کار میکرد و مادرش اصالتا british multinational grocery and general merchandise retailer از یک خانواده مزرعه دار بود. خواهران و برادران او عبارت بودند از هانس (1893 - 1947) و کنراد (1895 - 1949) و الیزابت (1901 - 1905) و ماریا (1910 - 1949) که با یکی از سازندگان مشهور فیلم در آلمان به نام مکس کیمیش ازدواج کرد.
گوبلز در یک مدرسه مسیحی به نام جیمنازیوم درس خواند و در سال 1916 در امتحان ورودی دانشگاه شرکت نمود. او در دوران مدرسه از ناحیه پای راست دچار مشکل شد و تا پایان عمرش از پای راست میلنگید. ویلیام شایرر در کتاب خودش به نام ظهور و سقوط رایش سوم نوشته است که التهاب استخوانی موجب لنگیدن گوبلز گردید و سبب شد تا او از خدمت در جنگ اول جهانی معاف گردد. او مجبور بود به دلیل کوتاهی یکی از پاهایش یک کفش مخصوص که یک قطعه فلزی در آن نصب شده بود را به پا کند. او بعدها خود را یک مجروح جنگی معرفی کرد که در نتیجه جراحات ناشی از جنگ میلنگد. او سپس به مدرسه فرقه برادران فرانسیسکن در هلند رفت اما حضور وی در این مدرسه موجب شد تا به تدریج او ایمان مذهبی کاتولیکی british multinational grocery and general merchandise retailer خود را از دست بدهد. گوبلز سپس در دانشگاههای بن و ورزبورگ و فرایبورگ و هایلدلبورگ به خواندن ادبیات و فلسفه پرداخت. او در هایدلبورگ تئوری دکترای خود در خصوص آثار دراماتیک و رمانتیک یک نویسنده قرن نوزدهم به نام ویلهلم فون شوتز را نوشت. چند تن از استادان او مانند فریدریش گوندولف و ماکس فرایهر فون والدبرگ یهودی بودند.
او پس از اتمام دوره دکترایش در سال 1921 به عنوان یک روزنامه نگار کار کرد و چندبار تلاش کرد تا کتابی بنویسد. او یک کتاب شعر که بی شباهت به یک اتوبیوگرافی نبود به نام "میشائیل" و چند شعر رومانتیک نوشت. او در این کتاب بدون آنکه متوجه شود در خصوص علت لنگیدن پایش حقیقت را گفت و علت آن را بیماری ذکر نمود. همچنین موهای قهوه ای تیره و چشمان قهوه ای او و نیز مشکل لنگیدن وی عملا با استاندارد نازیها برای یک فرد آریائی مغایرت داشت. کتاب گوبلز تا قبل از سال 1929 منتشر نگردید و او در عرصه نویسندگی british multinational grocery and general merchandise retailer با موفقیت همراه نشد.
گوبلز با زنان زیادی ارتباط عاشقانه یافت ولی هیچکدام از این عشقها به فرجام نرسید. دفتر خاطرات او که پس از جنگ باقی ماند و اکنون اطلاعات زیادی در خصوص زندگی وی در اختیار ما گذاشته است نشان میدهد که او قبل از ازدواج با ماگدا کوانت و حتی پس از آن و زمانی که 6 فرزند داشت دارای ارتباط عاشقانه زیادی بوده است. در حدود سال 1923 دیدگاه های سیاسی گوبلز شکل گرفت.
در طول این دوره او آثار اسوالد اشپینگلر british multinational grocery and general merchandise retailer (OSWALD SPENGLER) و هیوستون استیوارت چمبرلین (HOUSTON CHAMBERLAIN) british multinational grocery and general merchandise retailer را که هر 2 تن دارای عقاید نژادپرستانه british multinational grocery and general merchandise retailer بودند مطالعه نمود و به شدت ضد سامی (ضد یهودی) گردید. همچنین در این زمان کورت ایسنر نخست وزیر ایالتی باواریا توسط یک فرد ملی گرا کشته شد و مونیخ وارد ورطه ناسیونالیسم افراطی گردید. جامعه آلمان در این زمان به شدت ضد روشنفکر و دارای عقاید پوپولیستی بود.
گوبلز نیز مانند بسیاری از سران حزب نازی در سال 1923 به حزب پیوست و به جنبش ضد اشغال منطقه روهر توسط فرانسویان پیوست. پس از شکست کودتای آبجو فروشی هیتلر در همان سال سران حزب دستگیر و حزب نازی غیرقانونی اعلام شد. پس از اجازه فعالیت مجدد حزب نازی گوبلز به فعالیت british multinational grocery and general merchandise retailer خود در حزب ادامه داد و به عنوان دستیار جورج اشتراسر که وظیفه یافته بود دفتر حزب را در شمال آلمان فعال کند منصوب گردید. هنوز اندکی نگذشته بود که میان اشتراسر و هیتلر اختلافات جدی بروز نمود و اشتراسر british multinational grocery and general merchandise retailer که یکی از فعال ترین و با هوش ترین عناصر حزب بود تبدیل به تهدیدی جدی برای هیتلر شد. آن 2 به زودی برسر اینکه کدامیک از 2 واژه و اندیشه سیاسی ناسیونالیم و یا سوسیالیسم بر دیگری ارجحیت دارد با یکدیگر به اختلاف برخوردند. اشتراسر اعتقاد داشت که فعالیت های سوسیالیستی حزب باید در اولویت قرار داشته باشد و هیتلر بر اولویت british multinational grocery and general merchandise retailer ناسیونالیسم اعتقاد داشت. از آنجائی که گوبلز مسئول دفتر تبلیغات حزب و دستیار و متحد اصلی اشتراسر british multinational grocery and general merchandise retailer بود مقالاتی در روزنامه حزب در جهت موافقت با نظریات اشتراسر نوشت و توانائی او در روزنامه نگاری موجب شد او در مجادلات میان طرفین تبدیل به یک عنصر کلیدی گردد. در سال 1925 گوبلز یک نامه سرگشاده با تیتر "به دوستانم در جناح چپ" را چاپ نمود و در آن خواستار اتحاد میان نازیها و سوسیالیستها برای مقابله با کاپیتالیسم گردید. او در این نامه نوشته بود:
در فوریه 1926 هیتلر کار نوشتن کتاب نبرد من [را که در زندان شروع کرده بود] به اتمام رساند تمام وقت خود را به مسائل حزب اختصاص داد و شروع به فعالیت برای بکارگیری افراد جدیدی در مناطق شمالی نمود. [توضیح اینکه ایالت باواریا در جوب آلمان واقع است و هیتلر در حال ایجاد دفتر حزب نازی در دیگر مناطق شمالی آلمان بود. نویسنده]. هیتلر 60 گولایتر (روسای حزب نازی) را به یک نشست در بامبرگ british multinational grocery and general merchandise retailer فراخواند british multinational grocery and general merchandise retailer که شامل اشتراسر و گوبلز نیز بودند. هیتلر در این جلسه طی یک سخنرانی رهبر حزب در مناطق شمالی (جورج اشتراسر) را متهم نمود که بسیار به سیاسیت های کمونیستها نزدیک شده است. از نظر هیتلر این امر حزب را به سوی سوسیالیزم و سرانجام به بلشویسم خواهد راند. از نظر هیتلر زمین آینده ملت آلمان را تامین خواهد نمود و آینده از آن شاهزادگان نخواهد بود. فقط آلمانها و یک سیستم مشروع غیریهودی وجود خواهد داشت.
گوبلز براثر سخنان و کاراکتر هیتلر به شدت تکان خورد و متوجه شده بود که سوسیالیزم مفهومی است که یهودیان آن را ایجاد نموده اند. نازیها به مالکیت شخصی احترام گذاشته و درصدد ضبط دارائی های مردم نبودند. گوبلز [در دفترخاطراتش] نوشت:
از سوی دیگر هیتلر نیز متوجه استعداد
No comments:
Post a Comment